سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  سیستم بیماره بیمار

شنبه 91 تیر 17 ساعت 7:24 عصر

(شب قبل از نیمه شعبان ماشین مارو دزدیدن)

بسم الله الرحمن الرحیم

شروع می کنیم واسه پیدا کردنش: اول زنگ زدیم کلانتری محل و اومدن و اعلام سرقت کردیم
درجه داره اومد زد پشت من و گفت نگران نباش تا دو روز دیگه پیدا میشه و بعدش
 یه لبخند مسخره زد و رفت انگار خودش دزدیده بود یا دقیقا می دونست کی دزدیده.
 بعد کلی دوندگی و کار اداری و هزارتا مصیبت .دقیقا بعد دو روز زنگ زدن که آقا بیا پیدا شد.
 خوب خدا رو شکر. رفتیم گفتن کار اداری داره و دو روز کار اداریش طول کشید
برو کلانتری برو آگاهی برو ترخیص هی برو البته با رفتنات هی پولم بده خلاصه رفتیم
 ماشین رو بگیریم میگه ضبت نداره و چرخ عقب نداره و ... خوب بازم خدارو شکر بهش میگم چرا
چراغش شکسته میگه ماشین سرقتیه دیگه! جالب که خورده چراغش کف پارکینگه ریخته بوده
 خلاصه ماشین رو گرفتیم.
جمع بندی : یه ضبت رفت چرخ رفت 350هزارتومن هم بابت ترخیصش رفت آقا دزده ام راحت داره
می گرده هیچ کسم دنبالش نیست.خوبه بدونید این سومین سرقت تو چهار روز قبل تو کوچه ماست
 حالا باید فحش داد که چرا فلان شده دنبال دزده نیستی؟
فلان شده چرا دستمال تو ماشین ما روی میز تو؟
باید قبول کرد سیستم بیماره بیمار.


  به قلم یک امُلیسم : امُل نویس

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :